پرونده پارسجنوبی در سال ۹۷ بسته شد و حال تمام فازهای این میدان گازی مشترک با قطر به بهرهبرداری رسیده است. اما یک استثنا در این میان وجود دارد؛ فاز یازده پارس جنوبی. هرچند شروع مذاکرات برای توسعه این فاز به اواخر دهه ۷۰ شمسی باز میگردد، اما در حال حاضر بعد از گذشت نزدیک به دو دهه فاز یارده تنها فاز توسعه نیافته میدان گازی پارسجنوبی است و هنوز مشخص نیست چه زمانی و توسط چه شرکتی به بهرهبرداری خواهد رسید.
تا همین یک سال پیش قرار بود این فاز توسط شرکت توتال با همکاری شرکت ملی نفت چین و شرکت ایرانی پتروپارس توسعه یابد. قرارداد توسعه این فاز بین شرکت ملی نفت و کنسرسیومی به رهبری شرکت فرانسوی توتال در تیر ماه سال ۹۶ به امضا رسیده بود. این قرارداد اولین قراردادی بود که بر اساس مدل جدید قراردادهای نفتی ایران موسوم به IPC بسته میشد و گمان میرفت سرآغازی برای امضای قراردادهای بیشتر در قالب این الگوی قراردادی با شرکتهای خارجی و جذب سرمایه خواهد بود. اما خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها علیه ایران نقطه پایانی بر قرارداد اجرای فاز یازده توسط این کنسرسیوم گذاشت، چراکه به پایان یافتن همکاری توتال با ایران منجر شد و سرنوشت توسعه این فاز را در دستان چینیها قرار داد و حال به نظر میرسد چین نیز چندان تمایلی برای باقی ماندن در این پروژه ندارد.
بنابراین بسیاری اعمال مجدد تحریم را مقصر اصلی بازماندن اجرای قرارداد این فاز میدانند، اما آیا تحریمها تنها مقصر شرایط کنونی این پروژه هستند؟ چه مسائلی در ایجاد این شرایط دخیل بوده و از همه مهمتر اکنون چه سرنوشتی برای توسعه این فاز مهم میتوان تصور کرد؟ اینها سوالاتی است که در این گزارش تلاش شده با بررسی روند شکلگیری قرارداد فاز یازده و همچنین سناریوبندی روی رفتار احتمالی چینیها پاسخ داده شود.
شروع جدی مذاکرات
همان طور که گفته شد مذاکرات اولیه برای توسعه فاز یازده از اواخر دهه ۷۰ شمسی آغاز شد و زمانی که دولت هشتم به پایان رسید، به نظر میرسید که تا امضای قرارداد با توتال کار چندانی باقی نمانده است. با این حال مدیران نفتی در دولت نهم نتوانستند با توتال به توافق برسند، مذاکرات با دیگر شرکت ها نیز برای توسعه این فاز توفیقی نداشت و در نهایت با شروع تحریمهای غرب در سال ۲۰۱۲ برنامه توسعه این فاز مسکوت ماند. با شروع دولت یازدهم و عزم ملی برای پایان دادن به مناقشات هستهای امید به بازگشت شرکتهای خارجی به صنعت نفت ایران افزایش یافت.
در این میان اخباری چون دیدار وزیر نفت با «پاتریک پویانه» ، مدیرعامل توتال و برخی مدیران دیگر شرکتهای بزرگ نفتی در حاشیه نشست اوپک و پیش از امضای برجام، نشان میداد هم زمان با مذاکرات فشرده وزارت خارجه ایران با کشورهای غربی برای رسیدن به توافق نهایی در خصوص مواضع هستهای کشور، وزارت نفت نیز با شرکتهای بینالمللی نفتی مذاکراتی را برای فروش نفت و جذب سرمایه آغاز کرده بود. این مذاکرات با این هدف انجام میشد که به محض رسیدن به توافق هستهای و اجرایی شدن برجام، کار فروش نفت و جذب سرمایه در ایران آغاز شود.
اجرایی شدن برجام نشان داد که حداقل در زمینه فروش نفت این مذاکرات موفق بوده است، چراکه همان طور که وزیر نفت بیژن زنگنه وعده داده بود در مدت کوتاهی بعد از رفع تحریمها، فروش نفت ایران اوج گرفت و بیش از یک میلیون بشکه در روز افزایش یافت. با این حال موانع داخلی و سنگاندازیها بر سر اجرایی شدن مدل جدید قراردادهای نفتی ایران موجب شد اولین قرارداد ایران با شرکتهای خارجی برای توسعه صنعت نفت و گاز با تاخیر زیادی نسبت به برجام به امضا برسد. در حالی که توافق هستهای در تیرماه سال ۱۳۹۴ حاصل و از دی ماه آن سال اجرایی شد، توافقنامه اصولی(HOA) که قراردادی اولیه محسوب میشود، میان شرکت ملی نفت و کنسرسیومی به رهبری توتال فرانسه در آبان ماه سال ۱۳۹۵ یعنی حدود یک سال بعد از رفع تحریمها و در آستانه تغییر دولت در آمریکا به امضا رسید. توافق اولیه برای توسعه فاز یارده درست در روزی که جهان شاهد برگزاری انتخابات آمریکا بود، امضا شد تا این پیام به جهان صادر شود که فارغ از نتیجه انتخابات در آمریکا و اینکه چه کسی در این کشور قدرت را در دست میگیرد، ایران بر اساس برجام به راه خود ادامه میدهد و از فرصتهای خود در فضای پسابرجام برای جذب سرمایه استفاده خواهد کرد. هرچند مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و انتخاب «دونالد جان ترامپ» به عنوان رییس جمهور این کشور، نگرانیهایی را در روزهای بعد از امضای توافقنامه اصولی به همراه داشت، اما در آن زمان کسی گمان نمیکرد که ترامپ به همه وعدههای خود از جمله خروج از برجام و بازگرداندن تحریمها علیه ایران عمل کند.
ادامه مطلب در شماره ۴۱ مجله