معصومه ذاکریان
((مدیر پردیس انرژی پارک علم و فناوری خراسان))
با توجه به نامگذاری امسال با عنوان (تولید، دانش بنیان، اشتغال آفرین) بنظر میرسد که این مهم انجام نمیگردد جز اینکه همهی اقشار جامعه به خصوص دستگاههای دولتی به سمت خرید کالاهای ایرانی و رونق کسب و کارهای داخلی حرکت کنند. در حوزه صنعتی و بخصوص صنعت نفت و گاز که صنعتی پرهزینه و حساس است، استفاده از تجهیزات داخلی مستلزم توجه به برخی ملاحظات کاربردی است که در این مطلب به آنها اشاره شده است. ریسک استفاده از کالای داخلی را چه کسی باید بپذیرد؟ یکی از مشکلات استفاده از کالاهای داخلی عدم پذیرش ریسک های احتمالی توسط استفاده کنندگان در بخش کارفرمایی میباشد. موضوعی که با توجه به حساسیتهای موجود، درست و منطقی است. این ریسک ها در صورت استفاده از تجهیزات مشابه خارجی نیز وجود دارد اما وقتی گواهینامه معتبر بینالمللی بهمراه مستندات فنی تجهیز ارائه میشود، ضریب این ریسک در نظر استفاده کنندگان به حداقل میرسد. از این منظر میتوان برای کاهش ریسک استفاده از تجهیزات داخلی نیز استفاده
کرد. راهاندازی آزمایشگاههای مرجع برای انجام تستهای عملکردی مناسب و یا بالابردن سطح دانشی کارفرمایان نسبت به عملکرد تجهیزات و فرآیندهای موجود یکی از راهکارهای عملی در این خصوص است. بسیار دیده شده است که تجهیزات با عملکرد بسیار حساس در قسمتهای مختلف صنعت نفت استفاده شده است که با کمی بررسی به یک مدیر خلاق و ریسک پذیر میرسیم که تلاش کرده علاوه بر فراهم کردن زیرساختهای لازم جهت تست تجهیز، از افراد فنی و کارآمد برای بررسی زیرو بم آن نیز استفاده کند. از طرف دیگر نباید ریسک استفاده از کالای داخلی را متوجه کارفرما کرد شاید. بایستی یک نهاد این ریسک را بپذیرد و کارفرما با فراق بال بیشتر به سمت سازنده داخلی آمده و بتواند به رفع مشکل و نیاز خود بپردازد.
میزان تولید و کیفیت تولید سازندگان داخلی، نیازهای شرکت های مصرف کننده را پاسخگو می باشد یا خیر؟ بدلیل بروز نبودن دستگاهها و ماشین آلات مرتبط با تولید صنعتی تجهیزات، علیرغم وجود دانش فنی نزد برخی سازندگان داخلی پس از تولید نمونه یک محصول، برای تولید انبوه با مشکلاتی مواجهیم که رفع آنها نیازمند زیرساختهای سخت افزاری ونرم افزاری میباشد. تولید بروش سنتی شاید برای یک قطعه یا نمونه کارگاهی مناسب باشد ولی برای پاسخگویی به نیاز صنعتی چون پالایشگاه و پتروشیمی زیرساختهای تولید باید بگونه ای باشد که هم پاسخگوی نیاز فنی متقاضی باشد و هم در مدت زمان تعیین شده تولید انبوه مدنظر را هم محقق کند. شاید بتوان با برون سپاری فرایند تولید بخشی از این مشکل را حل کرد اما نحوه نظارت فرایندهای برون سپاری شده نیز نیازمند فرایند مخصوص بخود است. برای رفع این مشکل وجود مواد اولیه به میزان مورد نیاز برای تولید انبوه نیز یک اصل اساسی است. مشکلی که سازندگان نوپا و بخصوص دانشبنیانهایی که هم اکنون با آن مواجهند در چارچوب این این دو محور است. هرچند که گرفتن سفارش انبوه نیازمند توان ارائه ضمانت نامه و پیش بینی تامین مواد اولیه است. اگر مواد اولیه وارداتی باد که سیر پرچالش دیگری را باید تجربه کند.
آیا کالاهای داخلی از نظر قیمتی واقعا با کالا های خارجی قابل رقابت هستند؟ یک کالا زمانی میتواند با مشابه خارجی خود رقابت کند که در تیراژ بالا و بصورت یکپارچه از سمت کارفرمایان سفارش گذاری و خرید گردد. اما زمانی که خرید از شرکتها بصورت سلیقه ای و با تعداد کم صورت گیرد بدلیل اینکه معمولا ساخت این تجهیزات نیاز به سرمایه گذاری بالایی دارد این حجم از سرمایه گذاری بر قیمت تمام شده اثر میگذارد وشاید واقعا قیمتها با قیمتهای خارجی نتواند رقابت کند. از طرف دیگر بیشتر کالاهای خارجی بصورت قاچاق و با کیفیت پایین و اغلب با برندهای غیر اصلی وارد میشود که از نظر فنی قابل قیاس با کالاهای مشابه داخلی نیستند. همچنین بالا بودن قیمت مواد اولیه وارداتی برای سازندگان داخلی هم میتواند بر بالا بودن قیمت تمام شده اثر گذار باشد. هزینههای سربار و بازاریابی هم برای سازندگان داخلی بالا میباشد. چون سازندگان داخلی مدام در پی اثبات خود به کارفرمایان مختلف هستند. اما با تمام این موارد سازندگان داخلی سعی میکنند با پایین آوردن حقوق و مزایای کارگران و یا استفاده از مزایای قانونی برای شرکتهای دانش بنیان و فناور قیمت تمام شده را رقابتی کنند.
آیا شناخت درست و واقعی از سازندگان داخلی از سمت کارفرما وجود دارد؟ تهیه بانک اطلاعاتی تخصصی از توانمندی سازندگان داخلی و از طرفی ارائه نیازمندیهای کالایی از سوی شرکتهای دولتی وخصوصی نیازمند کالاهای صنعتی، کمک موثری برای بهمرسانی عرضه و تقاضای صنعتی در کشور می کند. همچنین حضور بازنشستگان صنعت نفت در میان شرکتهای دانش بنیان نیز میتواند گره گشای این موضوع باشد. زیرا این افراد به خوبی با استانداردها و الزامات این صنعت آشنا بوده و براحتی میتوانند رابط بین سازندگان و کارفرمایان این صنعت باشند. حضور کارفرمایان در محیط شرکتها و برگزاری جلسات تخصصی و مشاهده دقیق توانمندی و زیرساخت شرکتها نیز در شناخت از سازندگان داخلی موثر است. همچنین در صنایع مختلف به عنوان مثال فولاد یا معدنی هم بسیاری از سازندگان داخلی هستند که می توانند نیاز صنعت نفت را برآورده کنند اما همه صنایع به صورت جداگانه به دنبال راه حل مشکل عدم شناخت بوده و هیچ گاه یک سیستم و درگاه مشترک بین صنایع نبوده است.
عملکرد نهادهای مالی کفاف سازندگان داخلی را میدهد؟ چگونه مشکل سرمایه گذاری سازندگان داخلی برطرف گردد؟ معمولا میزان سرمایه گذاری برای تولید باراول یک تجهیز بیشتر از سرمایه لازم برای تجهیزی است که در مسیر تولید انبوه قرار دارد. برای شرکتهای دانش بنیان که اکثر محصولاتشان برای بار اول در کشور ساخته می شود تامین مالی تولید مشکل بزرگی است. از طرفی تضمین واقعی هم برای خرید از سمت کارفرما وجود ندارد. زمانی هم که بسیاری از این سازندگان به نهادهای مالی مراجعه می کنند این نهادها در پی رزومه و عملکرد شرکتها هستند وشاید تا آن موقع شرکت رزومه قابل قبولی نداشته باشد و از این رو ماجرای مرغ و تخم مرغ پیش مییاد. بنابراین به نظر میرسد اگر ارزیابی دقیقی از اجرایی بودن طرح وجود داشته باشد و نهاد مالی تسلط کافی و لازم بر موضوعات فنی را با مشاوره گرفتن از سمت کارفرما داشته باشد، شاید بتواند بسیاری از ریسکهای موجود را کاهش داده و به راحتی از شرکت حمایت مالی کند. از سمت دیگر کارفرماها نیز با ارائه پیش پرداخت با مبالغ بالاتر و یا مشارکت در انجام قرارداد با شرکت داخلی می توانند تاحد زیادی مشکلات مالی سازندگان را برطرف کنند.