دکتر رضا آذین
رییس مرکز پژوهشی نفت و گاز دانشگاه خلیج فارس
نوآوری راهبردی اساسی برای ورود کشور عزیزمان به جمع کشورهای توسعه یافته جهان با اقتصادی شکوفا، پویا و پایدار است. مفاهیم کارآفرینی و نوآوری به طور گسترده در میان جوانان تحصیل کرده ترویج و تبلیغ میشود. برنامههای متنوع و متعددی نیز برای تسهیل و ترویج ( کسب و کارهای نوپا کسب و کارهای نوآورانه، شرکت های نوپا، استارتاپ یا هر نام دیگری که بر آن بگذاریم) در سطح ملی تعریف و اجرا میشود. تدوین و تصویب قوانین و مقررات حمایتی، رویدادهای کارآفرینی، جمعههای کارآور، تسهیلات مالی، سرمایهگذاری خطرپذیر، ناحیه نوآوری،… همه در جهت زمینهسازی و آماده سازی فضای فعالیت کسب و کارهای نوآورانه انجام گرفته است. این کسب و کارها مهمترین حلقه از زنجیره تولید و اقتصاد دانش بنیان هستند که بخش اعظم سیاستگزاریها، تسهیلگریها، قوانین و مقررات، سرمایه گذاری بخش دولتی به صورت زیرساخت، حمایت، وام کم بهره، یارانه، تضمین خرید،…با هدف توسعه این حلقه تعریف و اجرا میشود. زیرساخت های متعددی در راستای ایجاد زیست بوم کارآفرینی و توسعه اقتصاد دانشبنیان ایجاد شده است که از آن جمله می توان مراکز نوآوری، مراکز رشد، مراکز کارآفرینی، پارکهای فناوری و مراکز کارآفرینی دانشگاهها را نام برد. چارچوبهای حمایتی زیادی در این نهادها با پشتوانه مالی دولتی برای حمایت از ایدههای نوپا تعریف شده است و سالیانه مراجعات زیادی از سوی تیمهای نوآور به این مراکز میشود. اما تجربه نشان میدهد که در عمل تعداد اندکی از ایده های نیازمند به هزینه تحقیق و توسعه قادر به برخورداری از این حمایتها هستند. بخش قابل توجهی از ایده های استارتاپی که نیازمند تامین مالی برای سنتز مواد، طراحی، ساخت تجهیزات نیمه صنعتی، سفارش خدمات آزمایشگاهی و کارگاهی، استانداردسازی و سایر هزینه های تحقیق و توسعه به ویژه در حوزه هایی همچون مهندسی نفت، مهندسی فرایند، ابزار دقیق، تجهیزات ثابت و دوار،…هستند نمی توانند از حمایت این مراکز برخوردار شوند. به این ترتیب، کارکرد حمایتی این مراکز شامل استارتاپهای «هزینه بر! » نمی شود، زیرا برونداد و نتیجه این ایدههاطوری نیست که در کوتاه مدت کمتر از ( یک سال ) و (ارزان در حد توان حمایت مالی مراکز نوآوری) قابل دستیابی باشد. بارها در مراجعات صاحبان ایده و افراد خلّاق و خوشفکر به پارک فناوری، مراکز رشد و مراکز نوآوری با این حقیقت روبهرو میشدم که صاحب ایده با تسلط به تشریح ویژگیها، اهمیت، کاربردی بودن، چشم انداز و افق بازارِ طرح و محصول فناورانه خود و مقبولیت آن در جامعه و صنعت میپرداخت و از پارک فناوری یا مرکز به عنوان نهادِ دولتیِ حامیِ ایدههای نوپا انتظار حمایت و پذیرش داشتند. وقتی مفهوم سطح آمادگی فناوری و گامهای لازم برای رسیدن به بازار را تشریح میکردم، به طور معمول انتظار داشتند که همه این مراحل از حمایت مالی و امور حقوقی و پشتیبانی و بازاریابی و فروش و… با همراهی پارک فناوری یا مرکز رشد صورت بگیرد، تجربهای که ناکارامدی آن پس از مدتی کوتاه به اثبات رسید. توان مالی و پشتیبانی محدودِ نهادهای دولتی قادر به پاسخگویی به تقاضای تیمهای نوآور و صاحبان ایده به خصوص در طر حهای هزینهبر نیست. به بیان دیگر، انتظارات تیمهای نوآور فراتر از ظرفیت مراکز دولتی حمایت از این فعالیتها است. به نظر می رسد که از سازمانهای متولی توسعه علم و فناوری باید انتظارات دیگری غیر از تامین مالی استارتاپها داشت. حمایتهای معطوف به توانمندسازی تیمها برای آشنایی و تسلط آنها به امور حقوقی، مالکیت فکری، قانونی، بیمهای، شبکه-سازی، مالیاتی، قوانین و مقررات کار، تجارت، تامین اجتماعی،… که به طور پیوسته از سوی این سازمانها ارائه، ترویج و تشریح میشود. خدمت دیگری که این سازمانها میتوانند به استارتاپها عرضه کنند، تسهیلگری برای ورود آنها به بازار مصرف از راههایی همچون نمایشگاههای مقطعی و دائمی، رویدادهای فناوری، مذاکرات فشرده و پیوسته با صنعت، تامین مالی از طریق ارتباط به شتابدهنده و سرمایهگذار، جلسات B2B، B2G، B2C و موارد مشابه است.